
تصمیم مرگبار پسر ۱۷ ساله برای خودش
صدای زمزمه ی تمسخر دوستانم همچون پوتک روی سرم کوبانده میشد…
صدای زمزمه ی تمسخر دوستانم همچون پوتک روی سرم کوبانده میشد…
از وقتی سرطان جانم را گرفت و فرزندانم مرا رها کردند، من ماندم با درد بیدرمان؛ دردی که فقط خودم میکشیدم. نه دیگر توان کار داشتم و نه پولی برای هزینه. تصمیم گرفتم با خودسوزی به زندگی پردرد و رنجم پایان بدهم وقتی کسی کمکم