
چاقو چاقو کردم گریختم !
از خشونت های پدرم خسته شده بودم تصمیم گرفتم از خانه برای همیشه بروم وروی پای خودم بایستم اما نمیدانستم چه سرنوشت شومی درکمین من است…
از خشونت های پدرم خسته شده بودم تصمیم گرفتم از خانه برای همیشه بروم وروی پای خودم بایستم اما نمیدانستم چه سرنوشت شومی درکمین من است…