نداشتن آگاهی درباره ازدواج با اتباع خارجی و با سهل انگاری پدر و مادرم در حالی مرا به روز سیاه نشاند که اکنون در میان‌سالی هنوز بی سروسامان هستم و زندگی آشفته‌ای دارم …

اگرچه به شوهرم مشکوک بودم و احساس می کردم به من خیانت می کند اما باز هم با آن که بوی عطر زنانه در خودرو پیچیده بود به روی خودم نیاوردم تا این که آن گُل سر را پیدا کردم و …؛

۱۴ سال بیشتر نداشتم که پدرم مرا درجریان قلتی که بین دو طایفه اتفاق افتاده بود

در دلم آرزو می‌کردم آنچه در ذهنم می‌گذرد خلاف واقع باشد. غوغای عجیبی روح و روانم را به هم ریخته بود

سه سال قبل عاشق یکی از اعضای کادر درمان شد و او را به عقد موقت خودش درآورد و بدین ترتیب روزگار من هم سیاه شد تا جایی که…

همسرش بعد از فهمیدن ماجرا او را به باد کتک می گیرد…

سرنوشت و نگون بختی زن ۳۶ ساله سبزواری از مرگ نامزد شروع شد و حال برای پسر معتاد خود نگران است.