سرنوشت تلخ سارا برای فرار از تنهایی

سرنوشت تلخ سارا برای فرار از تنهایی

من ساراهستم که برای رهایی از تنهایی در منجلاب اعتیاد گرفتار شده ام هیچ وقت یادم نمی آید دوست و همزبانی داشته باشم هیچ کس مرا باور نداشت از کودکی با ایجاد تنش دوست داشتم مورد توجه قرار گیرم اما مدام سرزنش شدم و زیر کتک های پدر ومادرم در تنهایی خودم فرو رفتم....؛
سرنوشت شوم کبری پس از فرار از خانه

سرنوشت شوم کبری پس از فرار از خانه

من کبری، فرزند آخر یک خانواده 5 نفره هستم، چند سال قبل مادرم به دلیل اعتیاد پدرم از او جدا شد و ما را نزد خودش نگه داشت و پدرم به شهرستان رفت

افشای راز خیانت زن جوان با 2 پوک سیگار در پارک

افشای راز خیانت زن جوان با 2 پوک سیگار در پارک

حال خودم را نمی فهمیدم، اصلا نمی دانم چه اتفاقی برایم رخ داده است! فقط به یاد دارم وقتی اولین پک را به سیگاری زدم که آن مرد غریبه در اختیارم گذاشت ناگهان به سرفه افتادم و در همان حالت شرم و خجالت احساس کردم.

دختری که آرزو می کرد پسر باشد

دختری که آرزو می کرد پسر باشد

دختر بزرگ خانواده بودم پدر و مادرم هر 2 شغل شان آزاد بود تا جایی که یادم می آید زیاد خانه نبودند گاهی هم که خانه بودند با هم جر و بحث و مشاجره سرموضوعات مختلف می کردند

اعتراف تازه عروس به رابطه سیاه

اعتراف تازه عروس به رابطه سیاه

برای آن که با خواستگارم ازدواج نکنم همه تلاشم را کردم تا جایی که حتی دو بار دست به خودکشی زدم اما فایده ای نداشت و پدر و مادرم مرا به عقد یکی از بستگانم درآوردند که به تازگی از افغانستان وارد ایران شده بود ولی طولی نکشید که او دست به جنایت زد و من هم …