6 بار پای چوبه دار رفتم
مرد زندانی که 18 سال به اتهام قتل پیرمردی در زندان بود با کمک خیرین و پرداخت دیه از زندان آزاد شد. متهم زمانی دستگیری 15سال داشت و در این سالها 6 بار پای چوبه دار رفت.
تیتر حادثه : محمدرضا 34 ساله است. از 18 سال قبل به اتهام نقش داشتن در قتل یک راننده 70ساله در شهر کازرون بازداشت و به زندان افتاد. او و دو همدستش مدتی بعد از دستگیری در دادگاه شهرستان کازرون محاکمه شدند.
او در جلسه محاکمه و در دفاع از خود گفت: بیستوهشتم مرداد سال 82 با دو نفر از دوستانم برای تفریح به باغی در اطراف محله رفته بودیم که موقع بازگشت سوار خودروی راننده 70سالهای شدیم. دوستانم قصد سرقت از پیرمرد را داشتند. یکی از آنها با سنگ به سر وی زد و بعد با تسمه خفهاش کرد. بعد جسد را به آتش کشیده و دفن کردند. بهدلیل اینکه من زمان قتل، 15 سال و چند ماه داشتم عامل جنایت از من خواست قتل را گردن بگیرم. او مدعی بود، بهدلیل سنم قصاص نمیشوم و در مدتی که زندانم، خانوادهاش از خانواده من حمایت مالی میکنند. فریب این حرفها را خورده و قتل را گردن گرفتم. من پیرمرد را نکشتم و بیگناهم.
این در حالی است که دو همدستش با رد ادعای محمدرضا در دفاع از خود گفتند او ضربه اصلی را به مقتول زده و دروغ میگوید.
در پایان قضات با توجه به شواهد موجود در پرونده، محمدرضا را بهعنوان قاتل به قصاص محکوم کردند. همدستانش نیز به حبس محکوم شدند.
با تایید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای رسیدگی به اجرای احکام ارسال شد. محمدرضا در طول 18 سال، شش بار پای چوبه دار رفت اما هر بار مهلت گرفت. چندی پیش وکیلش درخواست اعاده دادرسی کرد که پذیرفته شد. این بار محاکمه و حکم قصاص با توجه به اینکه در زمان جنایت زیر 16سال داشت شکسته شد و قضات او را به پرداخت دیه محکوم کردند. محمدرضا پول دیه را نداشت که با تلاش گروه یاران نجات مستقر در دادسرای جنایی تهران و تیم صلحوسازش استان فارس دیه جمعآوری و به خانواده مقتول پرداخت شد.
با پرداخت دیه، محمدرضا عصر دوشنبه در آستانه روز مبعث آزاد شد. مرد زندانی هنوز مات و مبهوت است، آزادی بعد از 18 سال برایش باورکردنی نیست.
او میگوید: سر یک اشتباه، زمانی که 15 سال داشتم، اینطور گرفتار شدم. 18 سال از زندگی و سالهای خوب نوجوانی و جوانیام را نابود کردم و خانوادهام سالها عذاب کشیدند. در این سالها 6 بار پای چوبه دار رفتم و هر بار احساس میکردم قصاص میشوم و دیگر خانوادهام را نمیبینم اما نالههای مادرم به دادم رسید و هر بار مهلت گرفتم و اعدام نشدم. سرانجام به کمک خیرین استان فارس پول دیه جور شد و من از کابوس مرگ نجات یافتم.
برچسب ها :دیه ، مرد زندانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0