رفیق بازی مرد متاهل کار دستش داد
همسرم می خواست با دادخواست طلاق مرا در منگنه بگذارد؛ اما غرورم باعث شد کوتاه نیایم و آتش به خرمن زندگی ام بزنم.
به گزارش تیتر حادثه
زندگی خوب و آرامی داشتم و به قول معروف دستم به دهانم می رسید؛ نمی دانم شاید همین هم باعث شد خودم را گُم کنم و غرور بیش از حد نه تنها در محل کارم بلکه در ارتباطم با همسرم و خانواده اش نیز دردسرساز شده بود.
خودم را یک سرو گردن بالاتر از دیگران می دیدم. با کسی رفت آمد نمی کردم واین طور برایتان بگویم گاهی زورم می آمد جواب سلام اطرافیانم را بدهم.
راست می گویند در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد. آن چیزی که فکرش را نمی کردم اتفاق افتاد. ورق برگشت و از اوج غرور و خودخواهی به قعر فلاکت و خواری افتادم.
یک سرمایهگذاری اشتباه و بدون مشورت با بزرگترها و افراد متخصص باعث شد دارایی ام را از دست بدهم. چک هایم یکی پس از دیگری برگشت می خورد و سر و صدای طلبکار هایم در آمده بود.
شبانه زندگی ام را جمع کردم و به خانه ای که با کمک پدرزنم گرفته بودم؛ رفتم. پدر و مادرم و خانواده همسرم هوایم را داشتند؛ سعی می کردند به من روحیه بدهند تا از این وضعیت نابسامان گذر کنم.
با این وجود نه تنها نتوانستم روی پای خودم بایستم بلکه دچار افسردگی شدید روحی و روانی شده بودم. با آشفتگی خیال دنبال راهی برای آرامش می گشتم. یک رفیق نارفیق زیر پایم نشست و شاید باورتان نشود اصلا نفهمیدم چه طور به مواد مخدر معتاد شدم. اوضاع زندگی ام خیلی زودتر از چیزی که فکرش را بکنید بهم ریخته بود و حالم روز به روز بدتر می شد.
آن قدر همسرم را اذیت کردم و روی اعصابش راه رفتم که تقاضای طلاق داد. به خواهرم گفته بود می خواهد با این کار مرا در منگنه بگذارد تا بلکه سر عقل بیایم. اما باز هم غرور بی جا کار خودش را کرد.
او مهریه اش را بخشید و من هم طلاقش دادم.
بعد از جدایی از شریک زندگی ام سرخورده و سرافکنده شده بودم؛ دیگر خانواده ام نیز چشم دیدنم را نداشتند.
از شهر خودمان به مشهد آمدم و شاگرد یکی از آشناهای قدیمی پدرم شدم.
کارگری میکردم و خرج مواد مخدر لعنتی ام را در می آوردم.
اما روز به روز حالم بدتر و بدتر می شد. دوستی پیدا کردم که سارق حرفه ای و سابقه دار بود. پیشنهاد داد و من هم بی آن که به عاقبت کار بیاندیشم شب ها همراه او می رفتم و سرقت می کردیم.
در این مدت یک بار پدر همسرم زنگ زد. نمی دانم چه می خواست بگوید. با وجود این شرایط فلاکت بار غرورم اجازه نداد پاسخش را بدهم.
روزی در حال دستبرد به وسایل یک ماشین پراید دستگیر شدیم.
هیچ کس باور نمی کند من با آن همه دبدبه و کبکبه به این حال و روز افتاده باشم.
می خواهم به کسانی که قصه تلخ سرنوشتم را می خوانند بگویم از دو چیز ضربه خورده ام. اول “قاطی شدن مال حلال و حرام” و دوم “غرور و خودخواهی” که این طور خیر و برکت زندگی ام را از بین برد.
امیدوارم بتوانم خودم را اصلاح کنم.
گفتگو با کارشناس:
درباره این ماجرا نظر یکی از مدرسان مهارت های زندگی را جویا شدیم. “فرزانه پیرو احمدی” گفت: باید از خودمان بپرسیم غرور کاذب چیست؟
غرور کاذب به این معناست که فرد نوعی حس برتربینی نسبت به اطرافیان و حتی نسبت به دیگران دارد و حس میکند یک سر و گردن از بقیه بالاتر است. این فرد احترام کمی برای اطرافیان قائل بوده و ارزش های آنان را نادیده میگیرد؛ به همین دلیل روز به روز اطرافیان ازاو دور میشوند.
این مشاوره خانواده افزود: غرور کاذب باعث خودشیفتگی است و فرد به دلایل نادرست خود را بسیار خوب و بدون ایراد می بیند و بیشتر بر جنبه های مادی زندگی تاکید دارد. با این وجود افراد دارای غرور کاذب مادی گرا و سطحی نگر هستند.
در این ماجرا مرد جوان دچار غرور کاذب بوده و متاسفانه به علت ضعف مهارت ” نه گفتن” دچار یک سری باورهای غلط برای مصرف مواد مخدر نیز شده است.
عوامل تغییر ناپذیر مانند گذشته بد، مشکلات اجتماعی و … در ایجاد چنین شرایطی موثر هستند.
این که مرد جوان می گوید؛ فکرم بیش از حد مشغول است و مجبورم با مواد مخدر آن را آرام کنم از نمونه باورهای غلطی است که نبود مهارت حل مسئله باعث شدآلوده مصرف مواد مخدر بشود.
مهمترین مسئله در بررسی این موضوع ، ناتوانی در مهارت نه گفتن به فرد مصرف کننده بوده که لازم است به چند راهکار در این باره اشاره می کنیم.
گام اول: سدها یا موانعی که از نظر اخلاقی و ذهنی بر سر راهتان میبینید را شناسایی کنید.
گام دوم: پس از بررسی خطرات احتمالی از بُعد منفی آن، با واقع بینی، شرایط احتمالی را در ذهن خود ترسیم کنید.
گام سوم: دنبال توجیه و دلیل نباشید.
اما 2 راه متفاوت “نه گفتن” منطقی و معنی دار:
۱- استفاده از روش مستقیم و ساده
وقتی شخصی از شما میخواهد کاری را انجام دهید که امکانش وجود ندارد ، مستقیم “نه” بگوئید.
۲- روش بازتابی:
رضایت و علاقمندی خود را نسبت به این پیشنهاد نشان دهید و به دنبال آن مشخص کنید در حال حاضر شرایط پذیرش این درخواست را ندارید.
نویسنده: غلامرضا تدینی راد – مشهد
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0