لالایی های مادر در پرواز آسمانی پسرش!
مادر زیر لب برای پوریا لالایی میخواند ، برای تنها فرزندش که قرار بود خلبان شود اما زودتر از آن چیزی که فکر میکرد پسرش اوج گرفت و به آسمان پرواز کرد.
به گزارش تیتر حادثه ، مادر سیاه پوش شد و چشمان خیسش در میان ابرهای بهاری گم شد ، پدر سکوت را در آغوش گرفته است و از غم از دست دادن پسرش حوصله ای برایش نمانده است. بغض های سنگین پدر در صورتش موج می زند او نمیتواند حرف بزند و فقط نگاه میکند.
مادر۴۲ساله دستانش می لرزد اوهنوز باور ندارد پوریا رفته است وچشمانش درانتظار آمدنش توانای پلک زدن را ندارد.
او عکس کودکی پوریا را نشان میدهد زمانیکه اولین شمع کیک تولدش را فوت کرد زمانیکه هنوز فوت کردن راهم بلد نبود بعد عکسی رانشان داد از وقتی که پوریا کلاه خلبانی بر سر داشت ،او گفت :پوریا دلش میخواست خلبان شود…..آخر هم کارخودش را کرد و پرواز کرد ولی نمیدانم کی و کجا خلبانی را یاد گرفته بود….
پوریا مانند خیلی ازهم سن و سال هایش به ورزش علاقه داشت عضو باشگاه فوتبال شاهین البرز بود به بوکس هم علاقه زیادی داشت و حکم قهرمانی هم گرفته بود.
کلاس دوازدهم رشته علوم انسانی رامی خواند …
قرار بود همین یک ماه دیگر دیپلم اش را بگیرد و در کلاس های خلبانی شرکت کند.
اوقات فراغتش را با انجام طراحی گرافیک پیچ ها برای شرکت های مختلف می گذارند درآمد زیادی نداشت اما دوست داشت دستش در جیب خودش باشد.
آرام بود و مودب، احساس می کنم دنیا برای اوتنگ شده بود که اینطور پرواز کرد نمیدانم حکمت خدا را، ولی تنها چیزی که میدانم این است که برای تربیت فرزندم من و پدرش از جانمان مایه گذاشتیم زیر پرچم اهل بیت رشد کرده بود که در شب 19 ماه رمضان فرق سرش شکافت و 2روز بعد در بیمارستان از این دیار رفت و ما را تنها گذاشت باور نمی کنم او رفته باشد وهنوز که هنوز است چشمم به در است تا برگردد.
نزاع خونین در بوستان مهر
همه چیز از یک درگیری لفظی در بوستان مهر کیانمهر کرج شروع شد.
پوریا بعد ازظهر بعد ازاینکه کارش تمام شده بود به پارک رفت تا دوستش را ببیند دوستش با پسر دیگری باهم جرو بحث کرده بودند هرچه بود تمام شده بود بعد از مدتی که قائله ختم شده بود پسر غریبه رفته بود چند نفر را اجیر کرده و برای دعوا آورده بود وقتی پسر غریبه باچاقو می خواست دوستش را بزند پوریا میانجیگری میکند تا دوستش زخمی نشود اما ضربه های چاقو به سر وگردن پوریا وارد می شود.
پوریا در بیمارستان
من درخانه بودم که به من خبر دادند پوریا را به بیمارستان مدنی بردند سراسیمه هرطوری بود خودم را به بیمارستان رساندم پدر پوریا سرکار بود و اطلاعی نداشت وقتی رسیدم به بخش اورژانس بیمارستان پسرم غرق در خون بود او را خیلی فوری بردند اتاق عمل وقتی بیرون آمد پزشکان رضایتی از سلامتی او نداشتند او قطع نخاع شده و بینایی چشمان پسرم از بین رفته بود که بعد ازمدت کوتاهی پسرم در بیمارستان فوت کرد.
دستگیری قاتل با تلاش پلیس
قاتل که پسر نوجوانی بود پس از این ماجرا پا به فرار گذاشته بود که پس از چند روز ماموران پلیس مخفیگاه اورا شناسایی و دستگیری کردند.
متهم پس ازبازجویی قتل پسرم را به گردن گرفت.
خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم
مادر پوریا درباره مجازات قاتل فرزندش گفت: من وپدرش درخواست قصاص عامل قتل پسرمان را داریم او زندگیمان را ازما گرفت او را هرگز نمی بخشم و آنطور که میدانم بخشش این فرد یعنی اینکه او دوباره درجامعه فرد دیگری هم خواهد کشت پسرمن قربانی او شد.او باید درملا عام قصاص شود تادرس عبرت سایرین شود.
خانواده ها مراقب فرزندانشان باشند
این مادر دلسوخته به خانواده ها توصیه کرد که مراقب فرزندانشان باشند وآنها را رها نکنند تا افرادی مانند ما سیاه پوش و داغدار نشویم…
چرا باید نوجوانان در پارک ها رها شوند چرا باید چاقو به دست باشند برای تربیت فرزندانشان وقت بگذارند .
بنا براین گزارش، رسیدگی به این پرونده از ۲۱ فروردین امسال در جریان درگیری خونین دریکی از بوستان های کیانمهر کرج شروع شد .
وقتی پوریا زخمی شد خیلی زود به بیمارستان منتقل شد و طولی نکشید که وی دراثر عمق ضربه هایی چاقویی که بر سرو گردنش کارد شده بود جان باخت.
با مرگ پوریا کارآگاهان جنایی برای دستگیری متهم متواری تیم ویژه ای را تشکیل دادند با تحقیقات گسترده سرانجام رد پای متهم چند روز بعد دریکی از شهرستان های دور شناسایی شد ودریک عملیات غافلگیرانه متهم در مخفیگاهش دستگیر شد.
برچسب ها :اتاق عمل ، اورژانس ، بیمارستان ، قاتل ، کارآگاهان جنایی ، متهم ، نزاع خونین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0