با این تماس عوامل اورژانس به خانه قدیمی رفتند و بهنام که جای بریدگی های متعدد روی بدنش نمایان بود به بیمارستان منتقل شد اما وی ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات تسلیم مرگ شد.
با مرگ پسرجوان ماموران به بررسی پرداختند و در نخستین تحقیقات دریافتند وی در درگیری با عمویش به نام نادر و 4 دوست وی زخمی شده بود. با افشای این ماجرا نادر و 4 همدستش دستگیر شدند.
اعتراف به قتل برادرزاده
نادر که سعی داشت خودش را از مرگ برادرزاده اش غم زده نشان دهد و پلیس را گمراه کند وقتی فهمید پلیس به حقیقت پی برده لب به اعتراف گشود و گفت: من و برادرزاده ام اختلاف سنی کمی با هم داریم. به همین خاطر همیشه با هم رفیق بودیم. اما چند ماه قبل بهنام در ماشین من مواد مخدر جاسازی کرده بود تا من به جرم حمل مواد مخدر به زندان بروم که متوجه ماجرا شدم و مواد را از ماشینم خارج کردم و برادرزاده ام به هدفش نرسید. من از رفتار برادرزاده ام شوکه بودم و علت این رفتار را نمی دانستم. بعد از آن شب دنبال فرصت مناسبی بودم تا او را ادب کنم. چند باری نقشه کشیدم تا او را به جایی خلوت بکشانم و تنبیه کنم اما نشد و او سر قرار حاضر نشد. آخرین بار از دوست مشترکمان به نام میثم خواستم با او تماس بگیرد و به بهانه ای او را به زیرزمین خانه ام بکشاند. او هم تماس گرفت و وقتی بهنام به آنجا آمد با او صحبت کردم و خواستم تا درباره کارش توضیح بدهد .اما او لجبازی کرد و جواب سربالا داد. او حرفی درباره اینکه چرا می خواسته مرا به دام پلیس بی اندازد نزد.به همین خاطر من که عصبانی شده بودم به همراه 4 دوستم که آنجا بودند به او حمله کردیم و او را با چاقو زدیم.ولی نمی خواستیم که او را بکشیم .من فقط می خواستم او زخمی شود و بفهمد اشتباه بزرگی مرتکب شده که با من درگیر شده است اما او ناخواسته کشته شد.
بازداشت 4 همدست عموی جنایتکار
به دنبال اعترافات این مرد 4 همدستش نیز بازداشت شدند .آنها گفتند در محل قتل حضور داشته اند اما ضربه ای به قربانی نزده اند و ضربه های کاری را عموی بهنام به او زده است.
بدین ترتیب برای نادر به اتهام قتل عمد و برای 4 همدست او به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده شان برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم برای نادر حکم قصاص و برای سایر متهمان اشد مجازات خواستند و اعلام کردند به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند.
سپس نادر روبه روی قضات ایستاد و اتهامش را نپذیرفت.
وی گفت: من برادرزاده ام را نکشتم. ما هرچقدر هم با هم اختلاف داشتیم ولی من هرگز راضی به مرگش نبودم .آن روز هم در زیرزمین خانه با او درگیر شدم و فقط می خواستم علت رفتار او را بدانم. ولی نمی دانم چه کسی ضربات چاقو را به او زد و موجب مرگش شد.بهنام مقدار زیادی مواد مخدر در ماشینم جاساز کرده بود تا زندگی ام را سیاه کند اما با این حال من راضی به مرگش نبودم و اتهام قتل را قبول ندارم.
قاضی پرسید: در جریان بازجویی ها بارها به قتل برادرزاده ات اعتراف و همچنین صحنه جنایت را با جزییات بازسازی کردی.حالا چطور منکر قتل می شودی؟
متهم پاسخ داد:من در پلیس آگاهی تحت فشار روانی بودم و بناچار به قتل اعتراف کردم. اما حالا واقعیت را می گویم. بهنام می خواست من به جرم حمل مواد مخدر زندانی یا اعدام شوم .به همین خاطر در ماشینم مواد مخدر جاساز کرده بود. اما من فقط می خواستم او را ادب کنم تا دیگر با من درگیر نشود.اما نمی خواستم او بمیرد. به همین خاطر هم وقتی خونین روز زمین افتاد با اورژانس تماس گرفتم .
قاضی اگر قصد قتل نداشتی چرا با چاقو در زیرزمین خانه ات در انتظار برادرزاده ات ماندی؟
متهم: من قبول دارم آن شب چاقو همراه داشتم اما ضربه ای به بهنام نزدم. من فقط یقه او را گرفتم و چند سیلی به او زدم تا حرف بزند و حقیقت را بگوید. من نمی دانم چه کسی او را با چاقو زد ؟!
سپس 4 همدست این عموی ناخلف یک به یک به دفاع پرداختند.آنها همگی منکر معاونت در قتل شدند و گفتند: ما چاقویی به مقتول نزدیم و نمی دانیم چه کسی بهنام را کشته است. ما وقتی دیدیم که بهنام وعمویش باهم درگیر شده اند تلاش کردیم آنها را از هم جدا کنیم اما نشد.
یکی از آنها گفت: ما دشمنی با بهنام نداشتیم و به خاطر عمویش به آنجا رفته بودیم و حتی فکر نمی کردیم آنها با هم درگیر شوند. ولی وقتی با هم درگیر شدند ما تلاش کردیم به دعوا پایان دهیم. اما حالا خودمان در جایگاه متهم ایستاده ایم. ما در این قتل دستی نداریم و بی دلیل بازداشت شده ایم.
با پایان دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع : رکنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0