دلشوره عجیب دختر تهرانی را به مشهد کشاند
غوغایی در دلم برپا بود و دلشوره عجیبی داشتم، گویی با همه وجودم احساس می کردم که برای مادر پیرم اتفاقی افتاده است
به گزارش تیتر حادثه اینها بخشی از اظهارات زن جوانی است که برای دیدار با مادرش از تهران به مشهد آمده بود. او که اضطراب و نگرانی در چهرهاش موج میزد درباره ماجرای مشکوکی که افکارش را به هم ریخته بود به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: چندین سال است در تهران زندگی میکنم و گاهی از طریق تماس تلفنی احوال مادر پیرم را میپرسیدم.
او در یک منزل ویلایی اجارهای در بولوار توس مشهد در کنار برادرم و همسر صیغهای او زندگی میکرد، اما اکنون بیشتر از یک سال است که هرگز نتوانستم با مادرم تماس بگیرم و هر بار که برای احوال پرسی با گوشی اش تماس میگرفتم برادر معتادم با بهانه تراشی ادعا میکرد که اکنون مادر خواب است یا مادر بیمار است و نمیتواند صحبت کند و حال گفت وگو ندارد و….
همه این بهانهها برای آن بود که زودتر تماس تلفنی مرا قطع کند! این گونه بود که دلشوره عجیبی مرا به مشهد کشاند. احساس میکردم برای مادرم اتفاقی رخ داده است .
دیگر نتوانستم با این افکار مغشوش کنار بیایم به همین خاطر شبانه سوار اتوبوس شدم و صبح به مشهد رسیدم، بلافاصله خودرویی دربست از پایانه مسافری گرفتم و خودم را به بولوار توس رساندم، جایی که مادرم و برادرم در آن خانه ویلایی نقلی زندگی میکردند.
برچسب ها :اداره جنایی ، زن جوانی ، ماجرای مشکوک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0