جسد دفن شده در باغ راز میلیونی داشت

به گزارش تیتر حادثه ابتدا همسر فرهاد به پلیس گزارش داد شوهرش گم شده است. او گفت: همسرم صبح برای کار از خانه بیرون رفت. گفته بود غروب با دوستش رضا قرار دارد و می‌خواهد طلبش را از او بگیرد اما دیگر به خانه برنگشت.

پلیس رضا را بازجویی کرد؛ اما او منکر هرگونه صحبتی با فرهاد شد. با این حال ردزنی موبایل رضا نشان داد او و فرهاد در یک محل بوده‌اند. به این ترتیب رضا بازداشت شد و در نهایت به قتل اعتراف کرد. او گفت: فرهاد از من 150 میلیون تومان طلب داشت و گفت پولش را می‌خواهد. روز حادثه قرار بود چک به او بدهم. چک‌ها را آماده کردم و تحویل دادم؛ اما فرهاد قبول نکرد و گفت باید سوییچ ماشینم را هم بدهم چون به من اعتماد ندارد. سر این موضوع با او درگیر شدم و با شلیک گلوله او را کشتم. بعد جسدش را در انتهای باغ دفن کردم.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم در جایگاه حاضر و خواستار مجازات قصاص برای متهم شدند. وقتی نوبت به متهم رسید، اتهام را رد کرد و گفت: من قصد قتل نداشتم. نمی‌خواستم فرهاد را بکشم. اسلحه را از مدت‌ها قبل داشتم. اصلاً برای این کار نخریده بودم. روز حادثه فکر می‌کردم اسلحه خالی است؛ وقتی با فرهاد درگیر شدم، با خودم گفتم اگر اسلحه را نشان بدهم می‌ترسد و درگیری را تمام می‌کند اما او حمله کرد و من اصلاً نمی‌دانم چه شد که او را زدم.