قتل خونین زن در زندگی عاشقانه اش
9 سال بیشتر نداشتم که پدرم در جریان اختلافی که بامادرم داشت او را کشت …پدرم با رضایت پدربزرگم از قصاص نجات یافت وحالا مادربزرگم برای رهایی پدرم از مرگ شرط پرداخت ۵میلیارد تومانی را گذاشته است تاکنون ۲میلیارد از این مبلغ فراهم شده وتنها یکماه ونیم دیگر فرصت داریم مابقی مبلغ را به مادربزرگم تحویل بدهیم تا پدرم را ازمن نگیرند.
تیتر حادثه : ۱۲سال پیش بود که با معرفی یکی از بستگان به خواستگاری دختر جوانی رفتیم در همان جلسه اول دیدار بود که به او علاقه مند شدم و طولی نکشید که مقدمات ازدواج انجام شد زندگی خوبی را شروع کردیم و با به دنیا آمدن پسرمان بهترین لحظات را باهم تجربه کردیم ، آنقدر زندگیمان خوب بود که زبان زد اقوام بودیم همسرم زن مهربانی بود و من عاشقانه او را دوست داشتم این خوب بودن ها گذشت تا اینکه اتفاق هایی افتاد تا رفتار همسرم تغییر کرد این موضوع تمام ذهن من را درگیر خودش کرده بود دوسه ماهی بود که الناز دیگر آن الناز قدیمی نبود درگیری واختلاف هایی بین ما بیشترو بیشتر شده بود تا اینکه اردیبهشت ماه سال ۹۹ در یک از شب های ماه رمضان نیمه شب که برای سحر از خواب بلند شده بودم جروبحث ما دوباره شروع شد تا اینکه متوجه شدم الناز چاقوی آشپزخانه را دردست گرفته من هاج وواج مانده بودم دعوای ما بیشتر شد در کشوقوص دعوا بود که میخواستم چاقو را از الناز بگیرم اما آنقدر عصبانی بودم که نمیدانم چه اتفاقی افتاد و ناگهان الناز بر روی زمین افتاد چاقو با دستان من به بدن الناز اصابت کرده بود با دستم درحالیکه خونی بود گوشی را بدست گرفتم و با اورژانس تماس گرفتم ترس تمام وجودم را گرفته بود الناز خون زیادی از دست داده بود و دیگر رنگ بر رخ نداشت تیم پزشکی از راه رسیدند و خیلی زود الناز به بیمارستان منتقل شد علی رغم تلاش کادر درمان الناز درهمان دقایق اولیه جان باخت.وقتی خبر مرگ الناز را به من دادند شوک زده خودم را تحویل پلیس دادم و به قتل الناز اعتراف کردم.من بزرگترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شده بود عذاب وجدان من را به اسارت کشیده بود کاش با الناز درگیر نمی شدم کاش با او بحث نمیکردم که کار به درگیری بکشد کاش کاش کاش …. این کاش هاکه هر روز هزاران بار به سراغم می آید و مرا محاکمه میکند.3 سال از این ماجرا گذشته است و من پشت میله های زندان بدترین لحظات عمرم را سپری میکنم.تنها امید زندگی ام پسرم است که در انتظار آزادی من است او حالا ۱۱ساله شده شاگرد ممتاز مدرسه اشان است نمیدانم بعد از من چه سرنوشتی خواهد داشت با گذشت پدر زنم که زندگی ا م را مدیون بخشش او هستم، از قصاص نجات پیدا کردم .اما مادر زنم تنها شرط نجات من را از چوب دار پرداخت ۵ میلیارد تومان اعلام کرده است.تاکنون با تلاش خانواده ام 2 میلیارد از هزینه درخواستی مادر زنم جمع آوری شده است و 3 میلیارد دیگر برای رضایت مادر زنم لازم است.پسرم بی تابی میکند او دراین مدت نزد بستگان نزدیک به تحصیل خود ادامه داده و از شاگران ممتاز مدرسه بوده است.آرتین از مردم درخواست کرده که کمک کنند تا با فراهم شدن مابقی دیه درخواستی مادر بزرگش با کمک مردم پدرش قصاص نشود .پدر آرتین تاکنون هیچ سابقه کیفری نداشته و از زندانیان خوش اخلاق زندان بوده است وی بارها از اتهام ش توبه کرده واز رفتارش پشیمان است .
منبع:رکنا
برچسب ها :قصاص
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0