انتقام عجیب از باجناق
جوان 38 ساله در اظهارات خود گفت : وقتی به خاطر دخالت های باجناقم در زندگی از همسرم طلاق گرفتم، دچار افسردگی شدم و به مصرف مواد مخدر روی آوردم ولی خیلی زود به خود آمدم و خلافکاری را کنار گذاشتم. در این شرایط بود که فهمیدم یکی از مغازهداران محلی به لوازم تعمیرگاهم دستبرد می زند. من هم برای انتقام از او دست به سرقت اموالش زدم که …
جوان 38 ساله ای که به اتهام دستبرد به اموال یک مغازه دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم که آرماتور بند ساختمان بود یک سال قبل بر اثر بیماری سرطان فوت کرد اما از همان دوران کودکی که به خاطر دارم مادرم نیز برای تامین هزینه های زندگی در منازل مردم کارگری می کرد تا همه خواهر و برادرانم سروسامان گرفتند.
درحالی که برادرانم بیشتر به حرفه پدرم روی آورده بودند من به شغل مکانیکی علاقه داشتم و به همین دلیل هم رشته مکانیک را در دبیرستان ادامه دادم و به استاد کار ماهری تبدیل شدم.
خلاصه در یکی از همین روزها بود که به دختر یکی از بستگانم دل باختم و با او ازدواج کردم اما متاسفانه به خاطر دخالت های باجناقم، اختلافات زیادی در دوران نامزدی بین من و همسرم به وجود آمد چراکه پدر زنم فوت کرده بود و باجناقم امور زندگی آن ها را در دست داشت.
از سوی دیگر هم باجناقم قبلا خواستگار خواهر من بود اما به خاطر اعتیادش به او پاسخ منفی دادیم. همین موضوع به کینه ای عمیق تبدیل شد که حالا قصد انتقام از مرا داشت. بالاخره این اختلافات با همسر 17 ساله ام به جایی رسید که در نهایت به جدایی انجامید و من و «نیوشا» از یکدیگر طلاق گرفتیم.
در این شرایط بود که دچار افسردگی شدیدی شدم و بر اثر همنشینی با دوستان معتادی که اطرافم را گرفته بودند به مصرف سیگار و مواد مخدر روی آوردم. چند سال بعد از این ماجرا و با اصرارهای مادرم بالاخره با زن مطلقه ای ازدواج کردم که بسیار مهربان بود و موجب شد تا مصرف مواد را کنار بگذارم و هم اکنون نیز در انتظار تولد فرزندم هستم اما ماجرای سرقت از آن جا شروع شد که من بعد از ترک اعتیاد تعمیرگاهی را در یکی از مجتمع های تعمیر خودرو اجاره کردم و به حرفه مکانیکی مشغول شدم. درآمدم بسیار خوب بود و روزهای شیرینی را می گذراندم تا این که یکی از دستگاه های تعمیر خودرو از مغازه ام سرقت شد.
من هم به یکی از همسایگانم مشکوک شدم که او نیز در همان مجتمع تعمیرگاه دیگری داشت ولی چون با هم ارتباط کاری داشتیم نتوانستم موضوع را برایش بازگو کنم اما وقتی دوبار دیگر این سرقت ها تکرار شد دیگر به یقین رسیدم که «عزیز» به تعمیرگاهم دستبرد می زند.
او تقریبا هم سن و سال خودم بود و رو دررو نمی توانستم سرقت ها را به او نسبت بدهم. به همین خاطر تصمیم اشتباهی گرفتم و من هم برای انتقام شبانه به تعمیر گاه او رفتم و برخی از لوازم کار او را سرقت کردم ولی تعمیرگاه او دوربین مخفی داشت و همه صحنه سرقت را ضبط کرده بود اما تعمیرگاه من دوربین نداشت و نمیتوانستم سرقت تعمیرگاهم را به او نسبت بدهم. حالا اگر همسرم متوجه ماجرای سرقت شود به یقین همسرم را نیز از دست خواهم داد اما ای کاش …
با توجه به کشف لوازم سرقتی از متهم مذکور،تحقیقات بیشتر با دستور سرگرد فعال(رئیس کلانتری معراج) برای ریشهیابی این ماجرا در دستور کار افسران تجسس قرار گرفت.
منبع:رکنا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0