دردسر عشق کوکورانه عروس زیبا به شوهر بیکارش
گفته بودند عشق چشمان آدمی را کور میکند اما هیچ وقت فکر نمیکردم این بلا روزی برسر خودم بیاید ….
من صبا هستم ۱۶ساله که بودم دختر زیبای فامیل بودم دختری که زیبایی اش زبان زد بود ازبین خواستگارانی که داشتم نمیدانم چرا عاشق پسر دوست بابام شدم… باهاشون چند مدت رفت و آمد داشتیم او هم به من ابراز علاقه میکرد.
در اوایل مشکلی نداشتیم بعد از 2 سال دوست بودن به خواستگاریم آمدند و ازدواج کردیم. همه مات مبهوت این انتخاب من ماندند هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که من عروس یک مرد معتاد شوم …. پدر شوهرم تنها مشکلی که داشت اعتیاد بود اوایل زندگی مشکلی نداشتیم تا اینکه متوجه شدم همسرم مواد مصرف میکند و رفتارهایی از او سر میزد که اختیار رفتار دست او نبود. با کوچکترین چیزی به شدت عصبانی میشد و هر چیزی را که دم دستش بود را میشکست و شروع به داد بیداد و فحش دادن میکرد سر کار هم نمیرفت و مخارجمان از راه فروش مواد مخدر به دست می آمد…
کم کم رفتارش بدتر میشد طوری که بی دلیل لیوان را بر سر من میشکست و تمام سر و صورت من خونی میشد و وقتی اعتراض میکردم میگفت من کاری نکردم به شدت کتکم میزد اختیار رفتارش را نداشت مثلاً میخواست به آشپزخانه برود سر راه لیوانی که دستش بود را بی دلیل بر سر من خرد میکرد یا به طرف من پرت میکرد بدون اینکه فکر نتیجه کار را بکند دست به هر کاری میزد مدام در بیرون دعوا راه میانداخت طوری که همه از دست او شاکی بودند .
کارهای عجیب و غریب میکرد مثلاً یک روز سر من را کلاً با تیغ تراشید و بعد از آن با دیدن چهره ام شروع به گریه کرد، عذرخواهی کرد همیشه به همین صورت رفتار میکرد کارهای بیدلیل انجام میداد و بعد شروع به عذرخواهی میکرد بعد از دو سال از ازدواجمان من صاحب پسری شدم رفتار شوهرم بدتر میشد و هیچ توجهی به زندگیمان نداشت تا اینکه چند بار به خاطر فروش مواد مخدر به زندان افتاد با این اوضاع همسرم شروع به کار کردم و رفتم در تاکسی اینترنتی کاری برای خودم جور کردم مصرف مواد همسرم بیشتر و بیشتر میشد به طوری که شیشه نیز استفاده میکرد تا اینکه مجدداً به خاطر مصرف مواد به زندان افتاد این دفعه تصمیم گرفتم که اقدام به طلاق بگیرم، همسرم وقتی به مرخصی از زندان آمد از من تقاضا کرد که از تصمیمم صرف نظر کنم اما من قبول نکردم.
یک روز که پسرم سر ظهر رفت از مغازه پایین خوراکی برای خودش بخرد و من از پنجره مراقب پسرم بودم همسرم به پسرم نزدیک شد و دست او را گرفت که ببرد به سرعت پایین آمدم و سریع در ماشین را باز کردم و پسرم را داخل ماشین گذاشتم که سریع همسرم سوار ماشین شد و تهدید کرد که ماشین را روشن کنم و حرکت کنم به ناچار ماشین روشن کردم و حرکت کردم در را اصرار کرد که اگر دست از شکایتم برندارم بچه را برای همیشه نخواهم دید در این گیر و دار بود که جلوی یک کلانتری رسیدیم و من ماشین را متوقف کردم و به همسرم گفتم میریم کلانتری و آنجا صحبت میکنیم که سوئیچ را از روی ماشین برداشتم و پیاده شدم و از او خواستم که پیاده شود که با هم وارد کلانتری بشویم ولی همسرم به سمت من حمله کرد و دست کلیدی که دستم بود و سوئیچ ماشین هم داخل آن بود را کشید در همین گیر و دار کلید سوئیچ ماشین از دسته کلیدجدا شد و همسرم سریع از فرصت استفاده کرد و ماشین را روشن کرد و رفت.
بارها زنگ زدم جوابم را نداد در سری آخر که تماس گرفتم گفت که بچه را پیش عموی خود در یاخچی آباد برده است متاسفانه عموی همسرم نیز مصرف مواد دارد و خانه اش پاتوق مواد فروشان و مصرف کنندگان مواد است همسرم شرط برگرداندن پسرم را صرف نظر کردن من ازشکایتم میداند و اینکه از طلاق گرفتن صرف نظر کنم نگران حال پسرم هستم سه چهار روزی است که مدرسه نرفته از طرفی با معتادین زندگی میکند و شاهد مصرف مواد آنهاست میترسم که مصرف مواد بر روی او هم تاثیر بگذارد و او هم یاد بگیرد نمیدانم چه کار کنم مستاصل شده ام …
نگاه کارشناسی
فریبا قاسمی کارشناس ارشد روانشناسی
کیس حاضر از نظر اقتصادی در سطح متوسط است از روی هیجان تصمیم به ازدواج گرفته درواقع ازدواج هورمونی داشته است همسر او فرزند دوم خانواده چهار نفری است که متاسفانه مصرف مواد هم داشته اند.
ازدواج غیر عقلانی- توجه نکردن به معیارهای ازدواج- نداشتن بلوغ فکری- تصمیم گیری از روی هیجان – به نظر می رسد همسر خانم به اختلال بردرلاین را دارد.
آسبب شناسی(بررسی علل و عوامل فردی ، خانوادگی، روانی واجتماعی) :
عوامل فردی:
١- عزت نفس پایین
٢- عدم بلوغ فکری
٣- فرار از تنهایی
٤- الویت دادن به زیبایی
٥ –در نظر نگرفتن معیار برای ازدواج
٦- آینده نگری ضعیف
عوامل خانوادگی:
١- ازدواج زود هنگام
٢- عدم راهنمایی فرزندان در مقوله ازدواج توسط خانواده
٣- عدم پایبندی به ارزش های اخلاقی در خانواده
٥- بی مسئولیتی اعتیاد همسر
عوامل روانی :
بر اساس ارزیابی انجام شده مراجع دارای اضطراب و استرس میباشد و علائم بدنی استرس و اضطراب در وی مشهود است
عوامل اجتماعی:
– در دسترس بودن مواد مخدر
٢- عدم آموزش صحیح در جوانان برای ازدواج
٣- عدم آموزش صحیح مهارتهای زندگی از طریق رسانههای جمعی
آسیب های رایج بعدی :
در صورتی که همسر خانم مصرف مواد را ترک نکند و برای درمان اختلال روانی خود به روانپزشک مراجعه نکند وبه احتیاجات روحی اقتصادی وعاطفی خانم توجه نداشته باشد مراجعه به استیصال میرسد و احتمال طلاق میباشد.
برچسب ها :مواد مخدر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0