شلیک به کلاشینکف در دره فرحزادی
مردی که متهم است پسردایی خود را به قتل رسانده، ادعا میکند، بیگناه است.
تیتر حادثه:متهم که مردی جوان است سه سال قبل متهم شد پسرعمهاش را با شلیک گلوله در دره فرحزادی به قتل رسانده است.
این قتل با تماس شهروندان به ماموران گزارش شد. آنها به ماموران گزارش دادند درگیری مرگباری در دره فرحزادی رخ داده است. وقتی ماموران به محل رسیدند درگیری تمام شده بود و جوان زخمی آخرین لحظات عمرش را سپری میکرد. پلیس مرد جوان را به بیمارستان رساند و ساعاتی بعد خبر رسید او بر اثر شدت خونریزی جانش را از دست داده است.
پلیس متوجه شد مقتول محسن نام داشت و در زمان درگیری با پسرداییاش یوسف در محل بود. پلیس چند روز بعد یوسف را در حالیکه پایش مجروح بود، بازداشت کرد. یوسف ادعا کرد در قتل پسرداییاش هیچ نقشی نداشته است. او گفت: من با پسرداییام رابطه خیلی خوبی داشتم. ما با هم دوست بودیم؛ اما با عموی او به نام حجت درگیری داشتم. عامل قتل من نیستم. حتی خودم در این درگیری زخمی شدم.
با این حال بر اساس گفتههای شاهدان، کیفرخواست علیه یوسف صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی، والدین محسن برای متهم درخواست قصاص کردند. آنها گفتند خواستار قصاص هستند و گذشت نمیکنند.
وقتی نوبت به متهم رسید، او یکبار دیگر اتهام قتل را رد کرد و گفت: من پسرعمهام را نکشتم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم. من با عموی او به نام حجت اختلاف داشتم. روز حادثه در دره فرحزادی بودیم که حجت سر رسید. او به سمت من شلیک کرد. تیراندازی شدید شد و یک تیر هم به پای من برخورد کرد. من فرار کردم و دیگر از محسن خبر نداشتم تا اینکه شنیدم فوت کرده است. من اصلا سلاح نداشتم.
با توجه به این ادعا بود که دادگاه پرونده را برای بررسی مجدد به دادسرا بازگرداند. متهم یکبار دیگر ادعاهای قبلی خود را تکرار کرد؛ اما دادسرا همچنان بر نظر خود مبنی بر اینکه یوسف قاتل است، باقی ماند.
در ادامه پرونده مجددا برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. یوسف در جلسه دوم یکبار دیگر ادعای قبلی خود را تکرار کرد و گفت او قاتل نیست. وی گفت: من با حجت اختلاف داشتم دلیلی نداشت که محسن را بکشم.
قاضی پرونده به او گفت: با توجه به گفتههای شاهدان تو به سمت محسن شلیک کردی و کلاشنیفک داشتی. در این باره چه میگویی؟
متهم گفت: من هیچ سلاحی نداشتم و گفتههای این افراد را قبول ندارم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا به محسن کمک نکرد، گفت: میخواستم کمک کنم اما چون حجت تیراندازی میکرد نتوانستم کاری انجام بدهم و مجبور به فرار شدم.
با پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0