کد خبر : 44749
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۲

دوست پسرم عاشق هم کلاسی ام شد

دوست پسرم عاشق هم کلاسی ام شد

از وقتی فهمیدم سامان با همکلاس ام دوست است دنیا بر روی سرم خراب شد همه چیز تمام شد من برای فرار ازاین تنهایی زجر آور دست به خودکشی زدم.

تیتر حادثه:دختری ۱۶ساله با چهره ای بسیار افسرده روی صندلی نشست وپس از چند دقیقه سکوت گفت؛پدر و مادرم همیشه سر موضوعات مختلف با هم مشاجره و دعوا داشتند و مثل خروس جنگی به هم می پریدن،پدرم اعتیاد دارد و همیشه بخاطر ندادن خرجی و تامین مایحتاج زندگیمان با مادرم مشاجره دارند، پدرم اکثرا مادرم را کتک می زند و چندین بار مادرم دست به شکایت زده و تصمیم به جدایی گرفته ولی با وساطت اقوام ،مجددا زندگی را ادامه داده ولی همیشه غر می زند و به هیچ عنوان از زندگی با پدرم رضایت ندارد.

از مشاجره ودعواهای پدر و مادرم خسته شدم پدرم تنها مادرم را کتک نمی زند بلکه به بهانه های مختلف من و خواهرانم را نیز کتک می زند، حتی یکبار چنان مرا کتک زد که دستم شکست و کارم به بیمارستان کشید،حتی گاهی با اشیاء تیز مثل چاقو به ما حمله می کند، بخاطر مصرف شیشه به مادرم شک میکند و تهمت های ناروا به اومی زند و فحاشی می کند.

8 ماه پیش در راه مدرسه با پسری به نام سامان دوست شدم و باهم ارتباط داشتیم و مرتب همدیگر را می دیدیم و با هم تلفنی صحبت می کردیم و چت می کردیم و من که از اوضاع نابسامان خانواده به ستوه آمده بودم بسیار به سامان وابسته شده بودم و بیشتر اوقاتم را با سامان می گذراندم و ناراحتیها و فشارهای عصبی ام را با وقت گذرانی با او به نوعی رفع می کردم ،هر چند که گاهی من و سامان نیز سر مسائلی با هم مشاجره داشتیم ولی تا زمانی که با او بودم ناراحتی هایم را فراموش میکردم ولی رفته رفته سامان از اوضاع پدر و خانواده نابسامانم که سعی می کردم از او پنهان کنم مطلع شد و رابطه اش را با من به بهانه های مختلف قطع کرد و متوجه شدم که با یکی از همکلاسی هایم رابطه دارد.

من که از شنیدن این موضوع مطلع شدم به سراغ آن همکلاسیم رفتم و کار به کتک و کتک کاری کشید و خانواده ها مطلع شدند و خلاصه با وساطت مدیر و ناظم و یکی از معلم ها دعوای ما فیصله پیدا کرد ،اما دیگر رابطه ای بین من و سامان نبود و از آنجایی که شدیداً به وی وابسته شده بودم و نیز از آنجایی که وقتی با او صحبت می کردم تمام ناراحتی هایم را فراموش میکردم،وقتی مرا ترک کرد دنیا رو سرم خراب شد و زندگی برایم بی معنا شده بود و دست به خودکشی زدم و کلی قرص خواب آور که تهیه کرده بودم ،خوردم ولی خود کشی ام ناموفق بود…

نظرکارشناسی
سهیلا فارجی کارشناس ارشد مشاور خانواده

افسردگی شدید و پرخاشگری –افکار خودکشی و اقدام به آن. مراجع به دلیل عدم ارتباط مناسب و عاطفی با والدین خصوصا پدر و به علت تعارضات حل نشده والدین و مشاجره های دائمی والدین و اعتیاد پدر و ضرب و شتم فرزندان خصوصا مراجع و مخدوش بودن روابط والدین و ناامن و نابسامان بودن محیط خانواده و نیز برای پر کردن خلاً عاطفی خود و فراموش کردن ناراحتیها و کاستن فشارهای عصبی رو به روابط با غیر همجنس خود داشته و به علت وابستگی شدیدی که در این مدت بوجود آمده و با ازدست دادن دوست غیر همجنس خود شدیدا دچار افسردگی و عدم انگیزه به ادامه ی زندگی شده و اقدام به خودکشی کرده که ناموفق بوده است.

امروزه یکی از موضوعاتی که برای خانواده ها و جامعه اهمیت خیلی زیادی دارد، افزایش خود‌کشی در بین نوجوانان است. پیشگیری از این رویدادها مستلزم دانش درستی در این زمینه است.

دلایل خودکشی در نوجوانان من جمله مسائلی است که بسیاری از خانواده ها و جامعه را درگیر خود نموده است . نوجوانی یک دوره پر فشار و مملو از فشار های روانی و جسمی و تغییرات بسیار شدید است. نگرانی های زیادی برای والدین نوجوان و روش برخورد با این تغییرات بوجود می آورد. خود‌کشی دومین عامل مرگ و میر نوجوانان به حساب می آید.

مشکلاتی مانند فشار تحصیلی، رابطه عاطفی بیمارگونه از علل عمده این پیشامد به حساب می آید . نقش خانواده، مدرسه و گروه همسالان نوجوان در ایجاد تفکر خود‌کشی بسیار اهمیت دارند. سعی برای پیشگیری از ایجاد تفکر خود‌کشی بهترین راه مبارزه با این پدیده است.

برچسب ها :خودکشی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.