کد خبر : 48345
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۷:۰۰

ناجوانمردي پدرم

ناجوانمردي پدرم
ماجرا دقيقا از 6 سال پيش شروع شد، زماني كه پدرم فرزند 4 ساله ام را به يک سرمايه دار فروخت و از آن روز به بعد مصرف موادمخدر را شروع ...

به گزارش تیتر حادثه: مينا زني 26 ساله، مطلقه و داراي تحصيلات سيكل است که به جرم اعتياد توسط نيروهاي گشت انتظامي کلانتري 13 دستگير شده و به واحد مددکاري کلانتري زيراب ارجاع شده است

8 ساله بودم مادرم فوت کرد بعد از مرگ مادرم بي قراري ها و چشم انتظاري ها امانم را بريده بود، کلاس سوم راهنمايي بودم که دامادم يکي از آشناهايش را براي ازدواج به من پيشنهاد داده بود و پدرم خدا خواسته، خيلي زود مرا به عقد سامان در آورد.

مدتي بعد از ازدواج متوجه اعتياد سامان شدم ، هرچه بناي ناسازگاري را شروع کردم دامادم قبول نکرد تا اينکه دو سال بعد خدا به من فرزند پسري داد که تمام غم و غصه زندگي ام را فراموش کردم پسرم رضا سه ساله بود که از پدرش جدا شدم، تمام حق و حقوقم را بخشيدم و حضانت فرزندم را گرفتم.

رضا 4 سال و نيم بود که يک روز در کمال ناباوري بعد از اينکه از بازار خريد به خانه آمدم ديدم پسرم رضا نيست همه جا در به در دنبالش گشتم تا اينکه بعد از ساعت ها متوجه شدم دامادم به دستور پدرم، پسرم رضا را به يک سرمايه داري که سال ها فرزند نداشتند فروخت، سرمايه داري که هيچ وقت متوجه نشدم او کيست و هرچقدر التماس کردم کسي به من نگفت.

پدرم در اوج ناجوانمردي به من گفت دخترم مينا، تو يک زن فلج از پاي راست هستي توان کار کردن نداشتي من هم آنقدر درآمد ندارم که بتونم مخارج رضا را بدهم، رضا از اين به بعد هر روز مخارجش بيشتر مي شود و من توان هزينه اش را نداشتم.

بله! همه چيز حقيقت داشت پسرم رضا، براي هميشه از من دور شده بود و مادر بي قرار کاخ آرزوهاي خود را براي هميشه تنها گذاشته بود.

ديگر با رفتن رضا دليل هميشگي واميد زندگيم هيچ هدفي درزندگي نداشته و گويي به راستي در اين جهان نبوده و به مانند رضا به سراي ديگري پرواز کرده بودم.

از آن هنگام به بعد بارها دچار افسردگي شديد شده و در مواد مختلف در بيمارستان بستري شدم، از صبح تا پايان شب قرص هاي رنگارنگي مي خوردم، تا شايد با به خواب رفتن براي مدّت کوتاهي هم که شده بتوانم غم فراق پسرم رضا را در فراسوي زمان جا گذاشته و فراموش کنم.

پس از آخرين باري که از بيمارستان ترخيص شدم، به دليل تنفر از پدرم و داماد بزرگترم که زندگي مرا به تباهي کشيده بودند،در خانه ،روزگارناخوشايند خود را مي گذراندم و از آنجايي که يادم آمد مادرشوهرم براي سامان چه غم و غصه اي مي خورد تصميم گرفتم از پدرم و خانواده ام با درد هميشگي ام انتقام بگيرم.

آري خانواده ام نيز به دليل اعمال شرم آور و به دور از انسانيّت، خود را درعمق وجود من ، براي هميشه محو و نابود ساختند و من براي رهايي از بارش ناپايان آتشفشان مشکلات، همدمي جز مصرف انواع موادمخدر از جمله کراک و شيشه نداشتم و از صبح تا پاسي از شب به مصرف مواد مي پرداختم.

چند باري به دليل انجام جرايم مختلف دستگير و راهي زندان شدم و در پرونده خود کوله باري از سوابق سياه آلود را اندوخته و در همسايگي مان و در تمام محل، خانواده ام به عنوان اولين پدر يک زن معتاد و فروشنده موادمخدر شهره خاص و عام شده بود.

 الان مدتي است که به همراه دوستم براي جور کردن هزينه مواد به خريد و فروش موادمخدر مي پردازيم، تا اينکه سرانجام توسط پليس شناسايي و دستگير شديم و اکنون نيز در عذاب کابوس انتقام و نابودي خودم غوطه ور شده و در تاراج روزگار، در انتظار سزاي تصميم بي خردانه خود بوده و گويي هنوز نيز بايد تاوان خودخواهي پدرم را پس بدهيم.

نظريه کارشناسي

اعتياد به مواد مخدر اصطلاحي نامطلوب و هراس انگيز است که همه را به ياد قيافه هاي غير معمول و پژمرده، قدهاي خميده، سرهاي فروافکنده، چشماني به گودي نشسته و حيثيت هاي به باد رفته مي اندازد. اعتياد هم يادآور قيافه معتاد است که ظالم ترين ضعيف دنياست و هم يادآور قاچاقچيان و سوداگراني بي رحم و خطرناک که جان و مال و ناموس بسياري را به باد فنا داده اند.

از طرفي هم خانواده نقش مهمي در ادامه مصرف مواد و يا بهبودي فرد معتاد دارند، يکي از مسائلي که خانواده ها بايد به آن توجه کنند آموزش نحوه ارتباط موثر و سازنده با بيمار است.

سوء مصرف مواد نه تنها به دليل آثار سوء فردي، بلکه همچنين به دليل پيامدهاي منفي آن براي جامعه به يک مساله اجتماعي بسيار مهم و خطرناک تبديل شده است.

همچنين مرد يا زني که تحت فشار روحي يا تهديد تن به ازدواج مي دهد، ازدواج بدون عشق و علاقه در نهايت با بي تفاوتي و سردي مواجه مي شود. زندگي زناشويي خود به تنهايي آن قدر سخت است که اگر عشق و علاقه چاشني آن نباشد، مصيبتي مي شود که قابل جبران نيست.

به راستي ازدواج هاي اجباري، يکي از پر مخاطر تري معظات اجتماعياست که برخي از خانوادها دراين گرداب مرگبار دست و پا مي زنند و بي ترديد چنين ازدواج هايي از مهمترين عوامل انحطاط خانوادگي بوده که در دراز مدّت يا کوتاه مدت شيرازه زندگي خانوادگي را از هم پاشيده و سر انجام زندگي جوانان وخانواده ها را به نابودي وعواقب ناخوشايند وجبران ناپذيري مي کشاند.

منبع: خبرگزاری پلیس

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.