کد خبر : 51421
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

عکس زن خیانتکار و خاله اش

عکس زن خیانتکار و خاله اش

پرونده پیچیده ای بود.قطعات پازل در کنار هم قرار نمی گرفتند. هیچ سرنخی برای شناسایی هویت جسد سوخته مجهول الهویه وجود نداشت

به گزارش تیتر حادثه 

یکی از آن ها برگه دستور مقام قضایی را روی میز کارآگاه گذاشت و از گم شدن اعضای یک خانواده در مشهد خبر داد

او گفت: ما پدرهای زوج جوانی هستیم که به همراه نوه هایمان در شهرک مهرگان مشهد زندگی می کردند ولی به خاطر اختلافاتی که با فرزندانمان داشتیم با آن ها معاشرت نمی کردیم اما اکنون متوجه شدیم که همه آن ها گم شده اند!

مرد میانسال ادامه داد: دخترم که «فاطمه-ب» نام دارد با همسر وپسر ۴ساله و دختر ۱۸ماهه اش زندگی می کردند اما از حدود۷-۸ماه قبل تا امروز که هجدهم تیر است، به منزل دخترم رفت وآمد نکرده ام وخبری از آن ها ندارم. مرد میانسال دیگر نیز خود را پدر «حسین-ش»معرفی کرد وگفت: من هم به خاطر همین اختلافات خانوادگی به منزل پسرم نمی آمدم ولی اکنون که متوجه شدم او به همراه اعضای خانواده اش گم شده است و هیچ کس اطلاعی از آن ها ندارد،نگران شدم و به همراه پدر عروسم به پلیس آگاهی آمدیم تا شاید با کمک پلیس سرنخی از آن ها پیدا کنیم.

کارآگاه با شنیدن اظهارات ۲ مرد میانسال،پرونده جنایی روی میزش را کنار گذاشت تا تحقیق درباره ماجرای گم شدن اعضای این خانواده را پیگیری کند. او ابتدا به اتاق سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمدآگاهی)رفت و لحظاتی را با وی به گفت وگو پرداخت. دقایقی بعد با هماهنگی های پلیس،گروهی از افسران انتظامی عازم خیابان شهید کشمیری ۱۶ شدند و لوازم منزل را در حالی به هم ریخته دیدند که مبلی ۳نفره نیز درون حیاط قرارداشت. صحنه های مشکوکی مقابل دیدگان نیروهای پلیس وجود داشت و فرضیه های گوناگونی مطرح می شد تا این که لکه ای شبیه خون روی دیوار منزل مسکونی،تحقیقات مقدماتی را وارد مرحله جدیدی کرد.

در همین حال به دلیل تاریکی شب، منزل مسکونی پلمب شد و ماجرای لکه خون فرضیه قتل اعضای یک خانواده را قوت بخشید. این گونه بود که صبح روز نوزدهم تیر،گروهی از کارآگاهان زبده آگاهی با هدایت مستقیم سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی مشهد)عازم منزل مذکور شدند و به همراه گروه تخصصی بررسی صحنه جرم،تحقیقات جنایی را ادامه دادند.

به هم ریختگی لوازم منزل حکایت از درگیری وحشتناکی داشت که احتمال آدم ربایی را نیز به ذهن متبادر می کرد. اثری از قطره خون زیر میز عسلی نیز پیدا شد که در وسط پذیرایی منزل افتاده بود. مقداری غذای باقی مانده در قابلمه فاسد شده و بوی آزار دهنده آن در فضای اتاق می پیچید. پرنده ای هم درون حمام مرده بود که از مدت زمان طولانی گم شدن اعضای این خانواده حکایت می کرد. حالا دیگر پرونده جنایی دیگری مقابل کارآگاهان قرارگرفته بود که اثر برداری نمونه های خون آغاز و مشخص شد خون ها مربوط به انسان است. طولی نکشید که سروان آرمین منفرد به عنوان افسر پرونده، ادامه تحقیقات میدانی را به عهده گرفت و در اولین مرحله از بررسی های نامحسوس و با راهنمایی های تجربی رئیس دایره قتل عمد آگاهی به سراغ صاحبخانه رفت. او به کارآگاه گفت:«حسین-ش»بسیار مستاجر خوبی بود و اجاره منزل را نیز هر ماه به طور منظم پرداخت می کرد اما از اواخر بهمن سال گذشته (۱۴۰۲)دیگر اجاره نداد. من هم که احساس می کردم شاید دستش خالی است اهمیتی ندادم اما زمانی که دیگر اجاره را پرداخت نکرد پیگیر شدم که نتوانستم با او تماس بگیرم به همین دلیل از طریق قانونی برای تخلیه منزلم اقدام کردم.

با این اظهارات مشخص شد که اعضای خانواده حداقل تا بهمن سال گذشته در منزل حضور داشته اند اما ناگهان دختر صاحبخانه ماجرای عجیب دیگری را بازگو کرد. او به افسر تحقیق پرونده گفت:ما هرچه با شماره تلفن های مستاجرمان تماس می گرفتیم خاموش بودند اما خرداد امسال به طور اتفاقی با یکی از شماره تلفن های «فاطمه-ب»(همسرمستاجر)تماس گرفتم. او ابتدا خودش را فاطمه معرفی کرد اما زمانی که به او گفتم من دختر صاحبخانه شما هستم چرا اجاره منزل را نمی دهید؟ با نگرانی و سراسیمه و در حالی که مدعی بود اشتباه گرفته ای!گوشی را قطع کرد!حالا دیگر سرنخ مهمی در اختیار کارآگاهان قرارگرفته بود که جلسه تجزیه و تحلیل کارشناسی در اتاق فرماندهی برگزار شد و ردزنی های پلیسی با هماهنگی قاضی «وحید خاکشور»ادامه یافت. در همین حال یکی از دوستان نزدیک «حسین-ش»نیز در تحقیقات نامحسوس به کارآگاهان گفت:«حسین»نوازنده «ارگ» است که در مجالس عروسی نوازندگی می کند و در زمان بیکاری هم با خودروی پرایدش به مسافرکشی ادامه می دهد ولی من از بهمن سال گذشته دیگر هیچ اطلاعی از او ندارم. آن زمان یک مجلس عروسی برای نوازندگی به من پیشنهاد شده بود که با «حسین»تماس گرفتم تا با یکدیگر به این مجلس برویم ولی او هیچ وقت به تماس هایم پاسخ نداد به همین دلیل از آخرین روزهای بهمن دیگر اطلاعی از او ندارم.

نتیجه تحقیقات میدانی به همان سرنخی رسید که دختر صاحبخانه بازگو کرده بود. به همین دلیل بررسی های تخصصی و فنی روی زن جوان «فاطمه-ب» متمرکز و مشخص شد که او زنده است و با پسری جوان در نیشابور ارتباط دارد. طولی نکشید که گروه کارآگاهان به سرپرستی مستقیم سرهنگ کارآگاه نجفی عازم نیشابور شدند و پسر جوان را که در یک آزمایشگاه مشغول کار بود،به طرز غافلگیرانه ای دستگیر کردند.

این جوان ۳۲ساله که«پ»نام دارد، منزل اجاره ای خود را به پلیس لو داد که «فاطمه-ب»نیز در آن خانه زندگی می کرد و وقتی کارآگاهان وارد طبقه همکف آن ساختمان اجاره ای شدند،زن جوان حیرت زده دچار شوک شد و خیره به کارآگاهان می نگریست اما دختر ۱۶ساله دیگری نیز به همراه پسر۴ساله فاطمه در آن منزل حضور داشت که بررسی ها نشان داد آن دختر نوجوان هم اهل یکی از مناطق اطراف قوچان است که با دوست «پ» ارتباط نامتعارف دارد ولی هنوز از دختر۱۸ماهه «فاطمه-ب»و شوهرش خبری نبود.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.