کد خبر : 55578
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۸

خیـانت دوست صمیمی ام زندگی ام را نابود کرد

خیـانت دوست صمیمی ام زندگی ام را نابود کرد

یک شب وقتی با ترفندی خاص رمز گوشی تلفن شوهرم را باز کردم، وحشت سراسر وجودم را فرا گرفت. باورم نمی شد! شماره پرتکراری که همسرم با آن تماس گرفته بود، روح و روانم را به هم ریخت. وقتی با آن شماره تماس گرفتم از شدت شوک و حیرت زبانم بندآمد، او کسی جز نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست دوران جوانی ام نبود …

 

به گزارش تیتر حادثه 

زن ۲۸ ساله ای که به دلیل درگیری و کتک کاری با صمیمی ترین دوست زندگی اش به مرکز انتظامی احضار شده بود، با بیان این که روابط خیانت آلود همسرش او را تا مرز درگیری کشانده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت:پدر معتادم که مکانیک خودرو بود پس از سال ها زندگی مشترک با مادرم به تفاهم نرسید و آن ها در حالی از یکدیگر جدا شدند که من پانزدهمین بهار زندگی ام را می گذراندم. ۲ خواهر و برادرم ازدواج کرده بودند و من و مادرم به ناچار به روستای محل تولد مادرم بازگشتیم تا هزینه های کمتری برای ادامه زندگی بپردازیم. مادرم خانه کوچکی اجاره کرد و به کارگری در زمین های کشاورزی مشغول شد اما پدرم که با زن دیگری ازدواج کرده بود، مدام با همسرش به روستا می آمد و مادرم را تحت فشار می گذاشت تا مرا هر چه زودتر عروس کند.

در این شرایط من از نیش و کنایه های نامادری ام نیز بی بهره نبودم و همواره تحقیر می شدم تا این که بالاخره با اصرارپدرم با جوان۲۵ ساله ای ازدواج کردم که شاگرد تعمیرگاه کیف وکفش بود. خلاصه در ۱۷ سالگی زندگی مشترک را در کنار مادر شوهرم شروع کردم اما خیلی زود فهمیدم که حسن علی معتاد است و مادرش هم از او حمایت می کند ولی این همه ماجرا نبود چرا که همسرم دست بزن داشت و بسیار شکاک بود.

برچسب ها :زن ۲۸ ساله

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.