آزادی برادر از زندان خواهر را سارق کرد

زنی که با همدستی دوستان برادر خود از شوهرش سرقت کرد تا پول شاکیان برادرش را بدهد و او را از زندان آزاد کند، در تکمیل نقشهاش ناکام ماند.
به گزارش تیتر حادثه ، اوایل مهر ماه سالجاری مردی که مالک یک شرکت تجاری است به دادسرای ناحیه ۴۳ تهران مراجعه کرد تا شکایتی در مورد سرقت مطرح کند. او به شعبه پنجم بازپرسی این دادسرا فرستاده شد و از زورگیری و سرقت از خانهاش که در شمال غرب تهران واقع است، خبر داد و ارزش اموال مسروقه را که طلا، دلار و سکه بود، ۷ میلیارد تومان اعلام کرد.
با شروع تحقیقات چند روز قبل دوست مرد تاجر که طلافروش است، به او زنگ زد و گفت: دو مرد طلاهایی را برای فروش آوردند که سال گذشته من برایت ساخته بودم.به این ترتیب پلیس باخبر شد. در این میان یکی از سارقان که شک کرده بود مرد طلافروش به ماموران خبر داده است، قبل از رسیدن ماموران فرار کرد و دوستش موقع فرار با سر رسیدن پلیس در خیابان بازداشت شد. مرد دستگیر شده اعتراف کرد: من و دوستم سارق جیببر و دزد گوشی بودیم که به زندان افتادیم و رد مال داشتیم، در زندان با سرکرده باند زورگیری و سرقت مسلحانه آشنا شدیم و بعد از پنج سال که زندان ما تمام شد به خاطر رد مالی که داشتیم دوباره مجبور به خلاف شدیم. سر دسته به ما گفت چون رد مال شما کم است خواهرم آن را برای شما تهیه میکند اما شما برایش گاوصندوق خانه شوهرش را بزنید و اموال را به او بدهید که بتواند رد مال من را هم پرداخت کند. ما طبق نقشه شوهرخواهر سردسته را ربودیم و زندانی کردیم. کلید خانهاشگرفتیم و اموال داخل گاوصندوق را سرقت کردیم و به زنی که میگفت خواهر سردسته است، دادیم. چند تکه طلا هم سهم ما شد که وقتی رفتیم آنها را بفروشیم دستگیر شدم.
با اعتراف متهم دستگیر شده، همدستش دستگیر شد. پس از آن هم همسر شاکی پرونده هم بازداشت شد و اعتراف کرد: یک سال قبل ازدواج کردم و بعد چون برادرم دزد سابقهدار بود و باید رد مال میداد تا از زندان آزاد شود، چند بار طلاهایم و پولهای شوهرم را برداشتم و از چند شاکی برادرم رضایت گرفتم اما بعد از آن هم برادرم هنوز مبلغ زیادی رد مال داشت و باید از شوهرم سرقت میکردم تا رد مال برادرم را بدهم. یک بار خودم کلید شوهرم را از شرکت برداشتم اما قبل از برداشتن اموال گاوصندوق شوهرم رسید و موفق نشدم. یک بار او را با قهوه بیهوش کردم تا کلید را سرقت کنم اما این بار هم دوستش رسید و دید شوهرم بیهوش شده است و او را با هم به بیمارستان بردیم و باز هم موفق نشدم. یک بار هم شوهرم را در خیابان زیر گرفتم که کمی دچار جراحات شد و آن دفعه هم نتوانستم کلید گاوصندوق را سرقت کنم.
این زن در ادامه گفت: آخر سر برادرم پیشنهاد داد رد مال دو سارق را که کم است بدهم تا آنها نقشه ربودن شوهرم و سرقت از گاوصندوقش را عملی کنند. بعد از سرقت هم مقداری از اموال را فروختم و پول شاکیان برادرم را دادم. میخواستم بقیه را هم زودتر بفروشم که سارقان اجیر شده بازداشت شدند و ماجرا لو رفت و من هم دستگیر شدم.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : ۰ در انتظار بررسی : ۰ انتشار یافته : ۰