روزگار سیاه ساحل

روزگار سیاه ساحل

ساحل به سلولش بازگشت. همان‌طور که از دور با نگاهم بدرقه‌اش می‌کردم، به دختران بی‌پناهی می‌اندیشیدم که زیر سقف برخی خانه‌های این شهر در نبردی نابرابر با سرنوشت تلخ خود هستند.