مرد مطلقه شوهر زن مطلقه اش را کشت

به گزارش تیتر حادثه ، رسیدگی به این پرونده از شامگاه بیست و ششم مرداد ماه سال ۹۹ به دنبال وقوع درگیری در خیابان سردارجنگل آغاز شد.

وقتی مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به محل درگیری رفتند، دریافتند در درگیری که میان چند مرد رخ داده، کامران ۴۰ ساله زخمی و به بیمارستان منتقل شده است.

کامران تحت درمان قرار گرفت اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد .همسر وی به نام مریم که شاهد ماجرا بود به ماموران گفت: من سال ها قبل با مردی به نام عادل ازدواج کردم و صاحب سه فرزند شدم .

من و عادل با هم تفاهم نداشتیم .به همین خاطر از هم جدا شدیم و من همراه سه فرزندم زندگی می‌کردم .که یک یک سال قبل با کامران آشنا و با او ازدواج کردم. کامران از بستگان شوهر سابقم بود.

وی ادامه داد :چند روز قبل پدر کامران فوت شد و من و همسرم ناچار شدیم برای شرکت در مراسم ختم به شهرستان برویم. اما به خاطر شیوع بیماری کرونا تصمیم گرفتم فرزندانم را با خود نبرم .به همین خاطر آنها را به خانه شوهر سابقم فرستادم.

این زن ادامه داد :آن شب من و همسرم از شهرستان برگشته بودیم که مقابل خانه عادل رفتیم تا فرزندانم را به خانه برگردانیم. اما و برادرانش با چوب و قمه به ما حمله کردند و عادل مقابل چشمانم با چاقو همسرم را کشت .

با این شکایت ماموران پلیس به ردیابی عادل پرداختند و او دو برادر دیگرش را به اتهام قتل بازداشت کردند.

تشریح قتل شوهر همسرسابق
برای عادل و دو برادرش به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر شده بود اما آنها قبل از جلسه دادگاه توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند. به این ترتیب از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .

در ابتدای جلسه همسر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که اشک می ریخت گفت :کامران مقابل چشمانم کشته شد و این ماجرا اثر بدی در روحیه ام گذاشته است .من حاضر به گذشت نبودم اما به خاطر سه فرزندم از قصاص گذشت کردم .

وقتی عادل ۴۲ ساله روبه روی قضات ایستاد اتهام قتل را گردن گرفت.وی گفت :چند روزی بود مادرم به خاطر عمل جراحی از شهرستان به تهران آمده بود و در خانه من سکونت داشت. آن شب دایی ام به خانه ام آمده بود .به همین خاطر دو برادرم را هم به خانه دعوت کردم تا کنار هم باشیم .

وی ادامه داد: از چند روز قبل همسر سابقم فرزندانمان را به من سپرده بود .آن شب همسرم زنگ زد و گفت قصد دارد دنبال بچه ها بیاید تا آنها را با خودش ببرد. اما من به او گفتم دیروقت است و فردا خودم آنها را به خانه می آورم. چند دقیقه ای نگذشته بود که کامران مقابل خانه‌مان آمد و در حالی که چوب و قمه در دست دلشت شروع به فحاشی کرد .

این متهم گفت:دو برادرم از من خواستتد تا مقابل در نروم.آنها مقابل در رفتند تا کامران را آرام کنند .اما من وقتی سر و صدای آنها را شنیدم مقابل در رفتم و فهمیدم کامران با چوب به سر برادرم زده شده است .من برای دفاع از جان خودم و برادرانم چاقو کشیدم و یک ضربه به شکم کامران زدم و سپس با چوب یک ضربه سرش زدم و فرار کردم .برادرانم در این ماجرا دستی نداشتند و من خودم مرتکب قتل شدم .

وی ادامه داد : باور کنید من قصد کشتن کامران را نداشتم. وقتی او و همسر سابق مقابل در آمدند و شروع به فحاشی کردند خانواده ام با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند اما مأموران پلیس دیر رسیدند و درگیری بالا گرفت. من قبل از جلسه محاکمه سرپرستی سه فرزندم را به عهده گرفتم و با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کردم.من قول داده ام تا زندگی فرزندانم را تامین کنم .به همین خاطر اولیا دم حاضر به گذشت شدند .

سپس برادر عادل در جایگاه ویژه ایستاد و اتهام مشارکت در قتل را گردن نگرفت.

و ی گفت: من آن زمان به بیماری سرطان مبتلا بودم و شیمی درمانی می کردم. به همین خاطر حال و روز خوبی نداشتم.وقتی سر و صدای برادرم را مقابل در شنیدم مقابل در رفتم و سعی کردم کامران را آرام کنم .چون خانه برادرم نوساز بود من یک دسته بیل لز حیاط همراه خودم برداشتم اما از آن استفاده نکردم .کامران به محض روبه رو شدن با من با چوب به سرم زد که بیهوش شدم و صبح روز بعد در بیمارستان به هوش آمدم .من در آن درگیری هیچ دخالتی نداشتم.

وی ادامه داد : من و دو برادر دیگرم دربازار بنکدار هستیم. هیچ کسی در این سال‌ها صدای درگیری ما را نشنیده است و ما کاسب هستیم. باور کنید قتل کامران اتفاقی رخ داد. من به اولیا دم قول داده ام آینده فرزندان برادرم را تامین کنم و حتی بدهی سنگینی را که مقتول داشت بپردازم تا جبران اشتباهی باشد که برادرم مرتکب شده است .

برادر دیگر وی نیر حرفهایش را تایید کرد و گفت : من هیچ ضربه ای به قربانی نزده ام و اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا را صادر کنند.