کد خبر : ۵۷۶۶۱
تاریخ انتشار : جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۸

پرونده دردناک دیگر از دست درازی در آمبولانس

پرونده دردناک دیگر از دست درازی در آمبولانس

پدر میانسالی است، پدری داغ‌دار که گریه‌، امان حرف زدن را از او گرفته است. روایت آزارجنسی به دختر جوانش در ماشین آمبولانس را تعریف می‌کند.

به گزارش تیتر حادثه ،از دخترش که مادری جوان بوده می‌گوید، مادری که توان تحمل این حجم رنج را تاب نمی‌آورد و دقیقا در همان روز و همان ماه در سال بعد از ماجرا سکته می‌کند و همه خانواده داغدار او می‌شوند.

این آزار جنسی در آمبولانس، باعث مرگ شد و این مرگ، مرگ دیگری به همراه داشته و دختر دیگر این پدر میانسال، تنها نیم ساعت بعد از فوت خواهر کوچک‌ترش خودکشی می‌کند و این خانواده تا همیشه سیاه پوش می‌شود.صدای گریه از پشت خط تلفن، رنج این پدر را عیان می‌کند. با همان صدای لرزان ادامه می‌دهد که همه اینها در حالی است که راننده هم با او هم دست بوده، او تعرض نکرده بود ولی بخاطر همکارش ماشین را دیرتر به مقصد رسانده بود تا به دخترم تعرض کند و او را مورد آزار جنسی قرار دهد. دخترم شنیده بوده که راننده می‌گفته؛ «زود باش، اینجا ماشین پلیس ایستاده، از اورژانس تماس می‌گیرند برای پیگیری بیمار و …» بعد از یک ساعت و بیست دقیقه ماشین اورژانس به مقصد می‌رسد. در حالی که آن یکی دخترم ظرف ده دقیقه در همان مسیر به بیمارستان می‌رسد. در همین زمان هم به دلیل وقفه چندین بار از بیمارستان و اورژانس با این ماشین تماس می‌گیرند. وقتی ماشین به بیمارستان می‌رسد دخترم اصلا در شرایط خوبی نبوده، حتی با تن کم جان سرش افتاده بوده کنار در ماشین و وقتی در بغل خواهرش می‌رود، به او می‌گوید این مرد به من تجاوز کرده است.

همسر دوست دخترم هم همان جا بوده که بعد از مطلع شدن از این موضوع گلاویز آن مامور اورژانس می‌شود و بعد پلیس می‌آید و این فرد را بازداشت می‌کنند.

پدر از مجازاتی می‌گوید که داغ آنها را تازه‌تر کرده است. او می‌گوید: «همان زمان به ما گفتند این موضوع را رسانه‌ای نکنید و اینها به مجازات می‌رسند. در حالی که ۹۹ ضربه شلاق برای تکنسین و ۳۰ ضربه شلاق هم برای راننده بریدند. همه اینها در حالی است که در بیمارستان آب دهن دخترم را می‌گیرند و در نتیجه آزمایش این موضوع ارتباط دهانی تایید می‌شود. حتی لباس دخترم که بر روی آن این مرد تف کرده بوده را هم به عنوان سند پزشکی قانونی می‌برند. جواب این آزمایش‌ها را پزشکی قانونی به من نداد و مستقیم به دادگستری دادند. ولی این نتیجه‌ها هیچ وقت بر روی پرونده نرفت، هر چند که وکیلم گفت، چون این موضوع برای قاضی محرز شده است. خلاصه پرونده شعبه ۱۱۳ رفت ولی بعدتر پرونده به شعبه ۱۱۰ می‌رود که آنجا رسیدگی صورت گرفت.»

گریه، پشت گریه، از داغی که بر سینه دارد می‌گوید: «یک سال بعد از این اتفاق، دقیقا در سالگرد همان روز‌های خاطره تلخ تجاوز به دخترم، یعنی شهریور ماه او سکته کرد و ما برای همیشه دخترم را از دست دادیم… دخترم تحت درمان روانپزشک قرار گرفته بود ولی در ۳۳ سالگی فوت کرد. همسرش با من تماس گرفت و خبر داد او نصف شب تمام کرده… وقتی به او رسیدم تنش یخ کرده بود… دختر دیگرم هم نیم ساعت بعد از خبر فوت خواهرش از بیمارستان بیرون آمد و از درد این ماجرا خودش را کشت. به من گفت بابا من بدون خواهرم نمی‌توانم زندگی کنم و در ۳۷ سالگی او را هم از دست دادم.»

او از پیگیری برای دادخواهی دخترش می‌گوید که برای پیگیری من همه جا رفتم، به سراغ امام جمعه کرج رفتم و ایشان من را به مسئولی در دادگستری معرفی کرد. امام جمعه فردیس هم من را به نماینده مجلس رساند. من به آنها گفتم این مجازات برای آنها کافی نبوده است. حتی پیش مسئولان دانشگاه علوم پزشکی هم رفتم. اما این دو نفر بعد از مجازات شلاق آزاد شدند و پرونده هم تمام شد و فقط دو سال ممنوعیت از کار گرفتند. الان نمی‌دانم کجا کار می‌کنند و در چه موقیتی هستند. ولی خواستم این موضوع را رسانه‌ای کنم تا این اتفاق برای زنان و دختران دیگر پیش نیاید.

منبع: حادثه ۲۴

برچسب ها :آمبولانس ، پلیس

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : ۰ در انتظار بررسی : ۰ انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.